فیک[بازی دوباره....]
پارت21
جونگ کوک ویو
میخواستم بخوابم ولی ازخوشهالی نمیتونستم بخوابم که جنی اومداتاقم گفت میترسه پس گقتم بیادپیشم بخوابه داشتیم میخوابیدیم که طاقت نیاوردم ولبم وگذاشتم رولبش یه بوسه کوتاه به لبش زدم واونم همراهیم کردبعد۳مین جداشدیم ودیگ خوابیدیم که صبح شدودیدم مینسوصدامون میکنه
مینسو:جنی جونگ کوک بیدارشیننننننننن(تیکه اخرباداد)
جونگ کوک:مگه کرم داری دادمیزنی
مینسو:نیم ساعته دارم دونفرتون وصدامیکنم چقدرم همومحکم بغل کرده بودین میترسیدم خفه شین
جنی:(خنده)
جنی ویو
دیشب بعداینکه رفتم اتاق جونگ کوک هموبوسیدیم وبغلم کردمنم خودم وتوبغلش جاکردم وخوابیدم که صبح مینسوداشت صدامون میکردکا بریم صبحونه بخوریم رفتم دستشویی ورفتم سرمیزصبحونه که به مینسوگفتم
جنی:اهاراستی فردابایدبریم برای اودیشن یادت باشه
مینسو:عه باشه پس امروزبریم خریدویه لباس خوب بگیریم
جونگ کوک:باکارت من برین خرید
مینسو:جان؟
جونگ کوک:چیزعجیبی گفتم؟
مینسو:بیشترازعجیب گفتی
مینسو ویو
صبحونه خوردیم ولباس پوشیدم جنی هم همینشورلباس پوشیدوباهم رفتیم خریدو.....
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
جونگ کوک ویو
میخواستم بخوابم ولی ازخوشهالی نمیتونستم بخوابم که جنی اومداتاقم گفت میترسه پس گقتم بیادپیشم بخوابه داشتیم میخوابیدیم که طاقت نیاوردم ولبم وگذاشتم رولبش یه بوسه کوتاه به لبش زدم واونم همراهیم کردبعد۳مین جداشدیم ودیگ خوابیدیم که صبح شدودیدم مینسوصدامون میکنه
مینسو:جنی جونگ کوک بیدارشیننننننننن(تیکه اخرباداد)
جونگ کوک:مگه کرم داری دادمیزنی
مینسو:نیم ساعته دارم دونفرتون وصدامیکنم چقدرم همومحکم بغل کرده بودین میترسیدم خفه شین
جنی:(خنده)
جنی ویو
دیشب بعداینکه رفتم اتاق جونگ کوک هموبوسیدیم وبغلم کردمنم خودم وتوبغلش جاکردم وخوابیدم که صبح مینسوداشت صدامون میکردکا بریم صبحونه بخوریم رفتم دستشویی ورفتم سرمیزصبحونه که به مینسوگفتم
جنی:اهاراستی فردابایدبریم برای اودیشن یادت باشه
مینسو:عه باشه پس امروزبریم خریدویه لباس خوب بگیریم
جونگ کوک:باکارت من برین خرید
مینسو:جان؟
جونگ کوک:چیزعجیبی گفتم؟
مینسو:بیشترازعجیب گفتی
مینسو ویو
صبحونه خوردیم ولباس پوشیدم جنی هم همینشورلباس پوشیدوباهم رفتیم خریدو.....
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
۶.۵k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.